پایان انتظاری شیرین
بنام آنكه تمام هستي را با عشق آفريد تا تنها دليلي باشد كه انسانها براي هم از هم بگذرند. سلام به مامان و دخمل گلم امروز كه دارم اين مطلب را مي نويسم نوگلمان به دنيا اومده و من مي خواهم اتفاقاتي را كه در اين چند روز افتاده بنويسم كه بسيار خواندني خواهد بود برايت كه بعداً اين سايت را خواهي دبد. روز سه شنبه كه ماماني رفته بود اداره تقريباً ساعت هاي 1 بود كه به بابايي زنگ زد و در حالي كه اشك مي ريخت گفتم از ساعت 9 صبح تا الان دخملي تكون نميخوره. بابايي در حالي كه ناراحتي و نگرانيش را كنترل مي كرد به مامان دلداري داد تا آروم بشه بعد گفت كه يه آژانس بگيره بره هم نزديكاي محل كارش دكتر كه ماماني گفت ميريم پيش دكتر خودم گفتم ميام خودم ببرمت همين نزد...
نویسنده :
مامان فاطمه
10:40